سلام به شما دوستان خوبم ، به وبلاگ آبجی صبا ( وب خودتون ) خوش اومدین .
درباره من
سلام میکنم حضور محترم شما دوستان خوبم . وقتتون به خیر و شادی . ان شاالله سعی میکنم مطالبی که به نظرم قشنگ میاد رو داخل وب، واسه شما دوستان گلم قرار بدم :) ..................................
آرزو دارم ناخواسته به دست آورید، آنچه را که بی صدا از قلبتان گذر کرده است و آنگاه شگفت زده با خود بیندیشید ...............
کسی برایم دعا کرده بود ؟ :)
ادامه...
در نظر بازی ما بی خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که درین دایره سر گردانند
جلوه گاه رخ او دیده ی من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه می گردانند
عهد ما با لب شیرین دهنان بست، خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
مُفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقه ی پشمین به گرونستانند
وصل خورشید به شب پره ی اَعمی نرسد
که دران آینه صاحب نظران حیرانند
لاف عشق و گله از یار، زهی لاف دروغ
عشقبازان چنین مستحق هجرانند
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار
ورنه مستوری و مستی همه کس نتوانند
گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد
عقل و جان، گوهر هستی به نثار افشانند
زاهد اَر رندی حافظ نکند فهم چه شد
دیو بگریزد ازان قوم که قرآن خوانند
گر شوند آگه از اندیشه ی ما مغبچگان
بعد از این خرقه ی صوفی به گرو نستانند
توی یک جمع بی حوصله نشسته بودم طبق عادت همیشگی مجله را ورق زدم تا به جدول رسیدم همین که توی دلم خواندم سه عمودی ، یکی گفت : بلند بگو ، گفتم ، یک کلمه سه حرفیه از همه چیز برتر است ... حاجی گفت : پول ، تازه عروس مجلس گفت :عشق ، شوهرش گفت : یار ، کودک دبستانی گفت : علم ، حاجی پشت سرهم گفت : پول اگه نمیشه طلا ، سکه ، گفتم حاجی اینها نمیشه گفت : پس بنویس مال گفتم بازم نمیشه ، گفت : جاه خسته شدم با تلخی گفتم ، نه نمیشه ، دیدم همه ساکت شدند مادر بزرگ گفت : مادر جان عمر است سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت : کار ، دیگری خندید گفت : وام یکی از آن وسط بلند گفت : وقت ، یکی گفت : آدم ، خنده تلخی کردم و گفتم نه اما فهمیدم تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست نمی آید باید جدول کامل زندگیشان را داشته باشی بدون آن همه چیز بی معناست هرکسی جدول زندگی خود را دارد . هنوز هم به آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر می کنم شاید کودک پا برهنه بگوید : کفش ، کشاورز بگوید : برف ، لال بگوید : حرف ، ناشنوا بگوید : صدا ، نابینا بگوید : نور ومن هنوز در فکرم که چرا کسی نگفت : خدا
"صادق هدایت"
بسیااااااااااااااااااااار بسیااااااااااااااااااااار زیبا و تأمل برانگیز . مرسی
سر بر شانه خدا بگذار
تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند
که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت
به رقص در آیی
قصه عشق،انسان بودن ماست
اگر کسی احساست را نفهمید مهم نیست
سرت را بالا بگیر و لبخند بزن
فهمیدن احساس کار هر آدمی نیست !!
"شاملو"
بسیااااااااااااااااااار بسیاااااااااااااااااااااااااار زیبا . مرسی ، خیلی قشنگ بود
خدا در دستی ست که به یاری می گیری ، در قلبی ست که شاد می کنی ، در لبخندی ست که به لب می نشانی ، خدا در عطر خوش نانی ست که به دیگران می دهی ، در جشن و سروری ست که برای دیگران بپا می کنی ، آنجاست که عهد می بندی و عمل می کنی ، خدا ،در تو ،با تو ، و برای توست....
"سهراب سپهری"
ممنونم ، بله همینطوره ، بسیار زیبا ،، ان شاءالله تو مسیر زندگی خدا خودش کمکمون کنه...
چه قدر خوبه که بعضی آدمهای خوب ، بدون این که خودت بفهمی ، توی زندگیت ظاهر میشن در وجودت تاثیرات مثبت میذارن و زندگیت رو تغییر میدن .
اون وقته که می فهمی خدا خیلی وقته جواب دعاهاتو با فرستادن بنده هاش داده ..!!
زندگیتون پر از آدمای خوب ...
بسیار عالی . مرسی ، ان شاءاللهبودن آدمهای خوب درزندگی آدم از بزرگترین نعمتهای الهیه ...
روزه و نمازاتون قبول باشه
سلام . تشکر ، قبول حق ،طاعاتو عبادات شما هم قبول باشه...
در نظر بازی ما بی خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که درین دایره سر گردانند
جلوه گاه رخ او دیده ی من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه می گردانند
عهد ما با لب شیرین دهنان بست، خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
مُفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقه ی پشمین به گرونستانند
وصل خورشید به شب پره ی اَعمی نرسد
که دران آینه صاحب نظران حیرانند
لاف عشق و گله از یار، زهی لاف دروغ
عشقبازان چنین مستحق هجرانند
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار
ورنه مستوری و مستی همه کس نتوانند
گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد
عقل و جان، گوهر هستی به نثار افشانند
زاهد اَر رندی حافظ نکند فهم چه شد
دیو بگریزد ازان قوم که قرآن خوانند
گر شوند آگه از اندیشه ی ما مغبچگان
بعد از این خرقه ی صوفی به گرو نستانند
"حافظ"
بسیاااااار عالی . ممنونم ...
عشق را چه دیدی
از پشت یکی از همین خیال ها
شاید تو آمدی
و رؤیاها را
یکی یکی
سر جایشان نشاندی
تا دیگر
هیچ عاشقانه ای
دلش تنها نباشد
و هیچ بارانی عاشقی را
از لب چشمه تشنه برنگرداند
تو
از خیال کدام واژه می گذری
که مثل گل
نادیده
بویت شنیدنی ست ؟!
عشق را چه دیدی
شاید تو آمده باشی !
بسیاااااااااار زیبا . مرسی ...
در هوایی
که تو پیش بینی نمی شوی
دنیای من
پر از سکوت یک نقطه
در مدار تنهایی خویش می چرخد
با دهانی پر از علامت تعجّب
در هوایی
که تو پیش بینی نمی شوی
دنیای من
پر از سکوت یک نقطه
در مدار تنهایی خویش می چرخد
با دهانی پر از علامت تعجّب
مرسی ، زیبا بود...
توی یک جمع بی حوصله نشسته بودم طبق عادت همیشگی مجله را ورق زدم تا به جدول رسیدم همین که توی دلم خواندم سه عمودی ، یکی گفت : بلند بگو ، گفتم ، یک کلمه سه حرفیه از همه چیز برتر است ... حاجی گفت : پول ، تازه عروس مجلس گفت :عشق ، شوهرش گفت : یار ، کودک دبستانی گفت : علم ، حاجی پشت سرهم گفت : پول اگه نمیشه طلا ، سکه ، گفتم حاجی اینها نمیشه گفت : پس بنویس مال گفتم بازم نمیشه ، گفت : جاه خسته شدم با تلخی گفتم ، نه نمیشه ، دیدم همه ساکت شدند مادر بزرگ گفت : مادر جان عمر است سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت : کار ، دیگری خندید گفت : وام یکی از آن وسط بلند گفت : وقت ، یکی گفت : آدم ، خنده تلخی کردم و گفتم نه اما فهمیدم تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست نمی آید باید جدول کامل زندگیشان را داشته باشی بدون آن همه چیز بی معناست هرکسی جدول زندگی خود را دارد . هنوز هم به آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر می کنم شاید کودک پا برهنه بگوید : کفش ، کشاورز بگوید : برف ، لال بگوید : حرف ، ناشنوا بگوید : صدا ، نابینا بگوید : نور ومن هنوز در فکرم که چرا کسی نگفت : خدا
"صادق هدایت"
بسیااااااااااااااااااااار بسیااااااااااااااااااااار زیبا و تأمل برانگیز . مرسی
سر بر شانه خدا بگذار
تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند
که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت
به رقص در آیی
قصه عشق،انسان بودن ماست
اگر کسی احساست را نفهمید مهم نیست
سرت را بالا بگیر و لبخند بزن
فهمیدن احساس کار هر آدمی نیست !!
"شاملو"
بسیااااااااااااااااااار بسیاااااااااااااااااااااااااار زیبا . مرسی ، خیلی قشنگ بود
خدا در دستی ست که به یاری می گیری ، در قلبی ست که شاد می کنی ، در لبخندی ست که به لب می نشانی ، خدا در عطر خوش نانی ست که به دیگران می دهی ، در جشن و سروری ست که برای دیگران بپا می کنی ، آنجاست که عهد می بندی و عمل می کنی ، خدا ،در تو ،با تو ، و برای توست....
"سهراب سپهری"
ممنونم ، بله همینطوره ، بسیار زیبا ،، ان شاءالله تو مسیر زندگی خدا خودش کمکمون کنه...
تو
سرزمین مادریِ
عاشقانه های منی
آنجا که باران
رو به رویت می نشیند
برای پروانه ها
گل می سراید
و آسمانی را
به شاخه های عطرُ نور
پیوند می زند
از تو گفتن
به چیدن خیال
از مزارع خواب می ماند
که چشم هایت
دشت بانی می کنند
و دست هایت
ترنّم جویبارانی ست
که اسم تو را
به حافظه ی عشق می ریزند
مرسی ، بسیار زیبا ، ممنونم
چه قدر خوبه که بعضی آدمهای خوب ، بدون این که خودت بفهمی ، توی زندگیت ظاهر میشن در وجودت تاثیرات مثبت میذارن و زندگیت رو تغییر میدن .
اون وقته که می فهمی خدا خیلی وقته جواب دعاهاتو با فرستادن بنده هاش داده ..!!
زندگیتون پر از آدمای خوب ...
بسیار عالی . مرسی ، ان شاءاللهبودن آدمهای خوب درزندگی آدم از بزرگترین نعمتهای الهیه ...
من به تو می اندیشم
شعرهایم مرا پشت سرمی گذارند
و ناگهان من
که میان بودُ نبودت
به نظاره ی واژه هایی ایستاده ام
که عازم سفر تنهایی اند
مرسی . بسیار زیبا بود