* آوای شاپرک ها *

* آوای شاپرک ها *

سلام به شما دوستان خوبم ، به وبلاگ آبجی صبا ( وب خودتون ) خوش اومدین .
* آوای شاپرک ها *

* آوای شاپرک ها *

سلام به شما دوستان خوبم ، به وبلاگ آبجی صبا ( وب خودتون ) خوش اومدین .

* خدای مهربانی ها *

منم زیبا ...

که زیبا بنده ام را دوست دارم
تو بگشا گوش دل ...
پروردگارت با تو می گوید
تو را در بیکران دنیای تنهایان ، رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را ، آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه می جویی ؟
تو با هر کس به غیر از من چه می گویی ؟
تو راه بندگی طی کن عزیز من ؛ خدایی خوب می دانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی ، یا خدایی میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست می دارم
طلب کن خالق خود را، بجو ما را
تو خواهی یافت که عاشق می شوی بر ما و عاشق می شوم بر تو
که وصل عاشق و معشوق هم ، آهسته می گویم خدایی عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم
تویی والاترین مهمان دنیایم که دنیا بی تو 
چیزی چون تو را کم داشت وقتی تو را من آفریدم ، بر خودم احسنت می گفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر می گردد ؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی ...
ببینم من تو را از درگهم راندم ؟ که می ترساندت از من ؟
رها کن آن خدای دور ؟! آن نامهربان معبود ، آن مخلوق خود را
این منم پروردگار مهربانت * خالقت * اینک صدایم کن مرا با قطره اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را
با زبان بسته ات کاری ندارم ،
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم غریب این زمین خاکی ام
آیا عزیزم حاجتی داری ؟
بگو جز من کس دیگر نمی فهمد، به نجوایی صدایم کن
بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسب های خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن تکیه کن بر من
قسم بر روز ، هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور ، رهایت من نخواهم کرد
برای درک آغوشم ، شروع کن
یک قدم با تو ، تمام گام های مانده اش با من
تو بگشا گوش دل ، پروردگارت با تو می گوید
تو را در بیکران دنیای تنهایان ، رهایت من نخواهم کرد ...

واقعا" که چقدر زیبا بود ...

آرامش ...

 
آرامش چیست؟
نگاه به گذشته و شکر خدا.
نگاه به آینده و اعتماد به خدا.
نگاه به اطراف و جستجوی خدا.
نگاه به درون و دیدن خدا .
لحظه هایتان سرشار از بوی خدا

سیت دوست داشتنی

 

شخصیت کارتونی بسیار دوست داشتنی مورد علاقه ام ، سیت کوچولوی خودم

شعری بسیار زیبا...

آری تو راست میگویی ، آسمان مال من است ، پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین ، مال من است . 

اما سهراب تو قضاوت کن بر دل سنگ زمین جای من است ؟ 

من نمیدانم که چرا این مردم ، دانه های دلشان پیدا نیست ... 

صبر کن ای سهراب  

قایقت جا دارد ؟ 

من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم 

به سراغ من اگر می آیید تند و آهسته چه فرقی دارد ؟ 

تو به هرجور دلت خواست بیا 

مثل سهراب دگر جنس تنهایی من چینی نیست که ترک بردارد 

مثل مرمر شده است ، چینی نازک تنهایی من....

باران ...

باز باران با ترانه ، میخورد بر بام خانه 

خانه ام کو ؟ خانه ات کو ؟ آن دل دیوانه ام کو ؟ روزهای کودکی کو ؟ 

فصل خوب سادگی کو ؟ یادت آید روز باران ! گردش یک روز دیرین ؟ 

پس چه شد دیگر ! کجا رفت ؟ خاطرات خوب و رنگین ! 

در پس آن کوی بن بست ! در دل ما آرزو هست ؟ 

غرق در غمهای امروز ! یاد باران رفته از یاد ، آرزوها رفته بر باد 

باز باران میخورد بر بام خانه ، بی ترانه ، بی بهانه ، شایدم ... گم کرده خانه!

معرفی وبلاگ

سلام به شما دوستان گل بازدید کننده  ، تو این وبلاگ سعی میکنم مطالب و تصاویری رو که به نظرم جالب و زیبا هست رو قرار بدم ، امیدوارم واسه شما دوستان خوبم هم زیبا و جالب باشن ، اگر دوست داشتین در مورد پستها هم نظر ارزشمندتون رو بنویسین ، خوشحال میشم . 

 

 *** خدایا ، آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم ( کورش کبیر )  *** 

 

اولین پست من . به نام خدای هستی بخشم . امشب . مورخ 17/3/92 ساعت 00:03

    آوای باد انگار آوای خشکسالیست  

بگذار تا بگویم تقدیر لاابالیست 

باید که عشق ورزید ، باید که مهربان بود 

زیرا که زنده ماندن هر لحظه احتمالیست