سلام به شما دوستان خوبم ، به وبلاگ آبجی صبا ( وب خودتون ) خوش اومدین .
درباره من
سلام میکنم حضور محترم شما دوستان خوبم . وقتتون به خیر و شادی . ان شاالله سعی میکنم مطالبی که به نظرم قشنگ میاد رو داخل وب، واسه شما دوستان گلم قرار بدم :) ..................................
آرزو دارم ناخواسته به دست آورید، آنچه را که بی صدا از قلبتان گذر کرده است و آنگاه شگفت زده با خود بیندیشید ...............
کسی برایم دعا کرده بود ؟ :)
ادامه...
. با بهترین درودهایم .
. خواجه شیراز می فرماید
. زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
. از سر پیمان گذشت بر سر پیمانه شد
. و بنده این چنین استقبالی ساختم .
. خادم قصر ادب بیدل و فرزانه شد
. ساحل دریای علم محفل جانانه شد
. باده نوشین وصل معرفت است و کمال
. قاضی دیوان شرع در ره میخانه شد
. گفت که شوریده ام از همه بگسسته ام
. در پی پیر دلیل از همه بیگانه شد
. شیوه افسونگری جلوه گه ساحران
. صبح سلامت دمید کار به شکرانه شد
. رایت علم و هنر دامن شمس سما
. رونق هر ملک جم محفل شاهانه شد
. کوکب رخشنده دید شاهد زیبای من
. شعله ز سر بر کشید چشم همه فتانه شد
. گل که چنین جلوه کرد باغ همه خنده زد
. شمع شبستان عشق آفت پروانه شد
. خسرو چو مرغ سحر گفت همه جا این سخن
. قامت یارم چو سرو بهر من افسانه شد . . [گل][گل].
. .
. . با بهترین درودهایم
. حضرت مولانا می فرماید
از همه دور می شوم . . نقطه کور می شوم
زنده به گور می شوم . . باز مقابلم تویی
و بنده این چنین ادامه میدهم .
یاد خدا می کنم .. راه منی میروم ..
گر که دعا می کنم .. باز مقابلم تویی
گر همه راز می شوم . عشق و نیاز می شوم .
غرق نماز می شوم . باز مقابلم تویی
درس وفا خوانده ام .. راه جفا نمیروم .
.عشق و وفا طالبم .. باز مقابلم تویی
ساغر و باده میشوم .. ساز. وغزل میشوم ..
سعدی و خواجه می شوم . باز مقابلم تویی
با همه یار می شوم . . ابر بهار می شوم .
. بر سر دار می شوم . باز مقابلم تویی
میکده جایگاه من . بتکده خوابگاه من .
کعبه و دیر میروم . باز مقابلم تویی
با همه مرد میشوم . کوه ز درد میشوم .
گندم و آرد می شوم . باز مقابلم تویی
خسرو شیرین سخنان . شعر تو عشق دگران .
گر همه رفتن تو بمان . هو که مقابلم تویی . . [تعجب][خنده][گل]
. . .
سلاااااااااااااااام خیییییییییییییلی قشنگ بود ، مرسییییییییییییییییی قلمتون ماندگار
. خیالم نیست اگر در خلوت تنهایی ام
. کنج اتاقی سخت دلگیرانه
. می خندم !
. طعم خنده هایم تلخ
. پیکرم خسته
. خیال تو گذرگاهی میان یک گلستان است
. و این خوشرنگ ترین مخمل رویا
. برای من چه شیرین است . . اما .
. طعم خنده هایم تلخ
. که میدانم گر چه با منی نزدیک
. دلت اما . هوس های دیگری دارد
. که از من دور .
. . . .
. خیالم نیست و خندانم
. و می دانم
. تو هر جایی
. نشستی بر سریر شعر هر شاعر
. خیالت نیست اگر سرگشته و تنهام
. خیالت نیست اگر هر شب
. قصه های هر شب ات را دختر مهتاب
. بروی سینه هر مرد
. شرمگینانه
. از زبان شاعری آشفته تر از من
. باز می گوید
. خیالم نیست اگر سهمم ز خوشبختی کنار تو
. همین یک چشمه اشک و قطره ای حسرت
. همین یک شعر تنهایی
. . .
درووووووووود بزرگواران زیباااااااااااااااااااا بود ، مرسیییییییییییی
. با بهترین درودهایم .
. خجسته میلاد امام علی ، روز پدر بر شما مبارک باد . [گل][گل]
. اگرهزار بشیر آمد و نذیر آمد
. علی معین رسول آمد و وزیر آمد
. علی ولی خدا صاحب ولایت بود
. که بهر نصرت خلق ناصر و نصیر آمد
. کسی است رهبر آزادگان که از سر جان
. گذشت در ره آزادی و اسیر آمد
. اسیر نفس نشد یک نفس علی ولی
. نشد اسیر که بر مومنین امیر آمد
. علی ز مظلمه خلق سخت می ترسید
. که حق به مظلمه خلق سختگیر آمد
. اون وخ . . ما شیعه هستیم !!!!!
با بهترین سلام هایم متقابلا این ایام رو خدمت شما بزرگواران تبریک عرض میکنم هم واقعا"!!!!
. با بهترین درودهایم .
. در این دنیا که از آغاز و پایانش نمیدانیم
. کجا باید کسی کو عشق را می شناسد یافت ؟
. و چشمی را که هر دم میتراود نور
. و قلبی جستجوگر در میان ما که می پرسد
. کسی یاری نمی خواهد ؟ !
. چراغی پیش پایش در سیاهی های این دنیا نمی خواهد ؟!
. کجایند آدمیت مردمان شهر ؟؟
. سلامم را بگو پاسخ دهند یاران
. و بستانند سوغات دیارم را
. من از شهر سلامت . خنده و شادی
. سبدها همره ام دارم
. سبدهایی پر از خوبی ، تلاش و همدلی دارم
. از گذشت و مهربانی کیسه ها آورده ام مردم
. سلامم را بگو پاسخ دهند یاران
. و سوغاتم میان مردم شهر قسمت کن !! . [گل][گل]
. .
درود خدمت شما بزرگواران مرسیییییییییی ، مثل همیشه زیبااااااااا
. با بهترین درودهایم .
. آن بید با حیا
. برسان دخترکان شوخ و دلربا
. از شرم ، گیسو فشانده تا بپا
. وان شمع خاوری
. پاشیده بر جهان
. پرتو حیات
. در سایه شاخسار بید
. ای بس دلپذیر
. با ناز در گهواره ای ز یاس
. خوابیده کودکی . . [گل][گل]
. .
واقعهای است از هستی من و از آن پس، شوق درونم از من محکمتر است، از
استخوانم محکمتر است
که آن را در آغوشی به هم میفشاری آغوشی همیشه اندوهناک،
همیشه شگفت.
بیا حرف بزنیم،
گفتگو کنیم، چیزی بگوییم بلند، شفاف، مثل وراجی های
اسکلهای که
رودخانهی سرد
را از دلتای داغش جدا می کند روز را از شب و سنگ آتشفشان را از
سنگ آذرین.
مرا با خود ببر! شادمانی و عشق، گیجگاهم روبروی
ستارگان تا جهان دراز
و بیانتهایم از ستونی بالا رود یا از چیزی دیگر فراز شود
چیزی بس
رفیعتر و بس نزدیکتر. چه خوباست که تو هستی، چه شگفتاست
که من هستم.
دو صدای متفاوت، به هم میخورند در هم میتنند دو رنگ که
هرگز همدیگر را ندیدهاند یکی از اعماق، چهره به چهرهی
خاک دیگری
از افلاک، شکسته در سرمایش کشاکشی یگانه برای اعجازی که تویی برای
وقوعی که منم.
. با بهترین درودهایم .
تا کی در حریر دود
. خشم و خروش پاسدار روز
. در پیش چشم شحنه شب گرد نیمه مست
. زین راه پر خطر
. این سو به آن سو گذر کنم
. بگذار در باغ زندگی
. یکدم کنار گل
. در زیر سایه سروهای پرشکوه
. آزاد . . . رها شوم
. اینک ببین لحظه لحظه حیات من
. یک درد . . .
. به وسعت خورشید
. فریاد می کند . . .
. .
با بهترین سلام هایم سپاس از کامنتهای زیباتون ، ماندگار باشید
. . بهترین درودهایم .
. لازم بیاد آوریست . این سروده اولین بار توسط استاد حسین عسگری
. مسئول صفحه شعر مجله خانواده . تشویق شد . سپس در دانشگاه و بعد
. در فرهنگ سرای مهر کرج در قابی چشم نواز مدتی در سالن نصب
. شده بود . در صفحه 100 مجموعه ( من غزل مرتکب شدم ) درج گردیده
. بلند صخره خاموش فریادت
. خروشنده چو امواج ارس پیداست
. نگاهت لاجوردین پوش آن بالاست
. و در اعماق اقیانوس صدها آسمان
. در پی آن حامی افتادگان در وادی غم هاست
. و میپرسد
. چه می شد گر همه رودهای کوچک و مظلوم
ز کوه و پهن دشت پاک ایمان
. اتحاد و اعتقادی داشت ؟
. به اقیانوس مرگ یا زندگی می ریخت !
. همه قابیل و قابیلان به طوفان بلا میداد
. و خود با نوح بر رقص کف آلود موج هر دریا
. پاکِ پاک میراند . . . [گل][گل]
. .
. . با بهترین درودهایم .
. من شاعر دردهای خویشم
. و شعرهایم حکایت آشنای پوچی کلمات
. شاه و گدا و سائل و وزیر
. دیگر میان شما فاصله نیست !! [تعجب]
. دیگر قفس نماد اسارت و زنجیر برای بند نیست !! [تعجب]
. من شاعر درد های خویشم
. و شعرهایم حکایت پوچی کلمات !
. دیگر برادریم و برابریم !!
. دیگر درد تو را من فریاد می کنم
. و پیراهن ما از عطر شادی اوست
. دیگر . . . ؟
. من شاعر دردهای خویشم
. و این وحشی ترین ترانه عاشقانه را [تعجب]
. در جویبار لحظه های عشق
. برای تو سرودم
. گفتی . . دور ترین ماهی به تو در دریا
. کمترین فاصله میان من و توست !! . . . [گریه]
. .
. با بهترین درودهایم .
. یکبار کسی که زیاد هم ناشنوا نبود . برایم درد دل می کرد . و چه غمگینانه
. که نمی شنود و البته در پی درمان است و گویا دکتری به او قول داده
. که با سمعک جدید . او بطور کامل خواهد شنید و از این بابت شادمان بود
. نمیدانم چرا در نگاهش نوعی التماس را می دیدم . گویی من می توانم
. شنوایی اش را به او بر گردانم . و چقدر تحت تاثیر قرار گرفتم .
. و چند روزی همه ی افکارم آن شخص و نگاهش بود . تا این سروده
. خلق شد . با امید به سلامتی تمامی آن ها که از نعمت شنیدن محرومند
. من از زلال غم آلود مهتاب
. از دشت بیکران سکوت
. آیا . . به روشنی خواهم رسید ؟؟
. شب در حصارهای بلند سنگی خشم
. در عمیق خویش
. به بندم کشیده است !
. دورم ز مهربانی روزهای خوب
. نشنیده ام صدای گرم نوازشی
. نشنیده ام خنده های لطیف آفتاب
. با من نگفته است
. هیچکس
. آن لذتی که در شنیدن صداست
. اینک دریده خنجر روزهای خوش
. آن پرده های ضخیم شب
. من در زلال چشمه خورشید تکثیر می شوم . . [گل][گل]
. این سروده را یکی از بهترین کارهایم میدانم . تقدیم شما . . [گل][گل]
. .
سلاااااااااااااااااام بسیاااااااااااااااار بسیااااااااااااااار زیبا ، مرسی از محبتتون
درود آبجی صبای بزرگوار دعوتید
سلام خدمت شما برادر بزرگوار ، چشم ،حتما


. با بهترین درودهایم .
. خواجه شیراز می فرماید
. زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
. از سر پیمان گذشت بر سر پیمانه شد
. و بنده این چنین استقبالی ساختم .
. خادم قصر ادب بیدل و فرزانه شد
. ساحل دریای علم محفل جانانه شد
. باده نوشین وصل معرفت است و کمال
. قاضی دیوان شرع در ره میخانه شد
. گفت که شوریده ام از همه بگسسته ام
. در پی پیر دلیل از همه بیگانه شد
. شیوه افسونگری جلوه گه ساحران
. صبح سلامت دمید کار به شکرانه شد
. رایت علم و هنر دامن شمس سما
. رونق هر ملک جم محفل شاهانه شد
. کوکب رخشنده دید شاهد زیبای من
. شعله ز سر بر کشید چشم همه فتانه شد
. گل که چنین جلوه کرد باغ همه خنده زد
. شمع شبستان عشق آفت پروانه شد
. خسرو چو مرغ سحر گفت همه جا این سخن
. قامت یارم چو سرو بهر من افسانه شد . . [گل][گل].
. .
دروووووووووووووود

بسیااااااار زیبا ، مرسی
. . با بهترین درودهایم
. حضرت مولانا می فرماید
از همه دور می شوم . . نقطه کور می شوم
زنده به گور می شوم . . باز مقابلم تویی
و بنده این چنین ادامه میدهم .
یاد خدا می کنم .. راه منی میروم ..
گر که دعا می کنم .. باز مقابلم تویی
گر همه راز می شوم . عشق و نیاز می شوم .
غرق نماز می شوم . باز مقابلم تویی
درس وفا خوانده ام .. راه جفا نمیروم .
.عشق و وفا طالبم .. باز مقابلم تویی
ساغر و باده میشوم .. ساز. وغزل میشوم ..
سعدی و خواجه می شوم . باز مقابلم تویی
با همه یار می شوم . . ابر بهار می شوم .
. بر سر دار می شوم . باز مقابلم تویی
میکده جایگاه من . بتکده خوابگاه من .
کعبه و دیر میروم . باز مقابلم تویی
با همه مرد میشوم . کوه ز درد میشوم .
گندم و آرد می شوم . باز مقابلم تویی
خسرو شیرین سخنان . شعر تو عشق دگران .
گر همه رفتن تو بمان . هو که مقابلم تویی . . [تعجب][خنده][گل]
. . .
سلاااااااااااااااام



خیییییییییییییلی قشنگ بود ، مرسییییییییییییییییی
قلمتون ماندگار
. . با بهترین درودهایم .
. خیالم نیست اگر در خلوت تنهایی ام
. کنج اتاقی سخت دلگیرانه
. می خندم !
. طعم خنده هایم تلخ
. پیکرم خسته
. خیال تو گذرگاهی میان یک گلستان است
. و این خوشرنگ ترین مخمل رویا
. برای من چه شیرین است . . اما .
. طعم خنده هایم تلخ
. که میدانم گر چه با منی نزدیک
. دلت اما . هوس های دیگری دارد
. که از من دور .
. . . .
دروووووود خدمت شما


بسیااااااااااااااااااااار زیبا ، مرسیییییییییی
سلام و درود بر شما خواهر ارزشمندم سال نو را به شما و خانواده عزیزتون تبریک عرض می کنم. بهتریها نصیبتون
سلاااام خدمت شما برادر بزرگوارم ، مرسی از محبتتون
، تشکر از لطف شما
، ان شاالله ، همچنین ...
. . با بهترین درودهایم .
. خیالم نیست و خندانم
. و می دانم
. تو هر جایی
. نشستی بر سریر شعر هر شاعر
. خیالت نیست اگر سرگشته و تنهام
. خیالت نیست اگر هر شب
. قصه های هر شب ات را دختر مهتاب
. بروی سینه هر مرد
. شرمگینانه
. از زبان شاعری آشفته تر از من
. باز می گوید
. خیالم نیست اگر سهمم ز خوشبختی کنار تو
. همین یک چشمه اشک و قطره ای حسرت
. همین یک شعر تنهایی
. . .
درووووووووود بزرگواران


زیباااااااااااااااااااا بود ، مرسیییییییییییی
. با بهترین درودهایم .
. خجسته میلاد امام علی ، روز پدر بر شما مبارک باد . [گل][گل]
. اگرهزار بشیر آمد و نذیر آمد
. علی معین رسول آمد و وزیر آمد
. علی ولی خدا صاحب ولایت بود
. که بهر نصرت خلق ناصر و نصیر آمد
. کسی است رهبر آزادگان که از سر جان
. گذشت در ره آزادی و اسیر آمد
. اسیر نفس نشد یک نفس علی ولی
. نشد اسیر که بر مومنین امیر آمد
. علی ز مظلمه خلق سخت می ترسید
. که حق به مظلمه خلق سختگیر آمد
. اون وخ . . ما شیعه هستیم !!!!!
با بهترین سلام هایم


متقابلا این ایام رو خدمت شما بزرگواران تبریک عرض میکنم
هم واقعا"!!!!
. با بهترین درودهایم .
. در این دنیا که از آغاز و پایانش نمیدانیم
. کجا باید کسی کو عشق را می شناسد یافت ؟
. و چشمی را که هر دم میتراود نور
. و قلبی جستجوگر در میان ما که می پرسد
. کسی یاری نمی خواهد ؟ !
. چراغی پیش پایش در سیاهی های این دنیا نمی خواهد ؟!
. کجایند آدمیت مردمان شهر ؟؟
. سلامم را بگو پاسخ دهند یاران
. و بستانند سوغات دیارم را
. من از شهر سلامت . خنده و شادی
. سبدها همره ام دارم
. سبدهایی پر از خوبی ، تلاش و همدلی دارم
. از گذشت و مهربانی کیسه ها آورده ام مردم
. سلامم را بگو پاسخ دهند یاران
. و سوغاتم میان مردم شهر قسمت کن !! . [گل][گل]
. .
درود خدمت شما بزرگواران


مرسیییییییییی ، مثل همیشه زیبااااااااا
. با بهترین درودهایم .
. آن بید با حیا
. برسان دخترکان شوخ و دلربا
. از شرم ، گیسو فشانده تا بپا
. وان شمع خاوری
. پاشیده بر جهان
. پرتو حیات
. در سایه شاخسار بید
. ای بس دلپذیر
. با ناز در گهواره ای ز یاس
. خوابیده کودکی . . [گل][گل]
. .
سلااااااام

مرسیییییییییی ، زیبا بود
واقعهای است از هستی من و از آن پس، شوق درونم از من محکمتر است، از
استخوانم محکمتر است
که آن را در آغوشی به هم میفشاری آغوشی همیشه اندوهناک،
همیشه شگفت.
بیا حرف بزنیم،
گفتگو کنیم، چیزی بگوییم بلند، شفاف، مثل وراجی های
اسکلهای که
رودخانهی سرد
را از دلتای داغش جدا می کند روز را از شب و سنگ آتشفشان را از
سنگ آذرین.
مرا با خود ببر! شادمانی و عشق، گیجگاهم روبروی
ستارگان تا جهان دراز
و بیانتهایم از ستونی بالا رود یا از چیزی دیگر فراز شود
چیزی بس
رفیعتر و بس نزدیکتر. چه خوباست که تو هستی، چه شگفتاست
که من هستم.
دو صدای متفاوت، به هم میخورند در هم میتنند دو رنگ که
هرگز همدیگر را ندیدهاند یکی از اعماق، چهره به چهرهی
خاک دیگری
از افلاک، شکسته در سرمایش کشاکشی یگانه برای اعجازی که تویی برای
وقوعی که منم.
نیکیتا استانکو
مرسیییییییییییی آران جان ، ممنونم گلم


. با بهترین درودهایم .
تا کی در حریر دود
. خشم و خروش پاسدار روز
. در پیش چشم شحنه شب گرد نیمه مست
. زین راه پر خطر
. این سو به آن سو گذر کنم
. بگذار در باغ زندگی
. یکدم کنار گل
. در زیر سایه سروهای پرشکوه
. آزاد . . . رها شوم
. اینک ببین لحظه لحظه حیات من
. یک درد . . .
. به وسعت خورشید
. فریاد می کند . . .
. .
با بهترین سلام هایم
سپاس از کامنتهای زیباتون ، ماندگار باشید
. . بهترین درودهایم .
. لازم بیاد آوریست . این سروده اولین بار توسط استاد حسین عسگری
. مسئول صفحه شعر مجله خانواده . تشویق شد . سپس در دانشگاه و بعد
. در فرهنگ سرای مهر کرج در قابی چشم نواز مدتی در سالن نصب
. شده بود . در صفحه 100 مجموعه ( من غزل مرتکب شدم ) درج گردیده
. بلند صخره خاموش فریادت
. خروشنده چو امواج ارس پیداست
. نگاهت لاجوردین پوش آن بالاست
. و در اعماق اقیانوس صدها آسمان
. در پی آن حامی افتادگان در وادی غم هاست
. و میپرسد
. چه می شد گر همه رودهای کوچک و مظلوم
ز کوه و پهن دشت پاک ایمان
. اتحاد و اعتقادی داشت ؟
. به اقیانوس مرگ یا زندگی می ریخت !
. همه قابیل و قابیلان به طوفان بلا میداد
. و خود با نوح بر رقص کف آلود موج هر دریا
. پاکِ پاک میراند . . . [گل][گل]
. .
درود خدمت شما بزرگوار


، قلمتون ماندگار

سپاس
. . با بهترین درودهایم .
. من شاعر دردهای خویشم
. و شعرهایم حکایت آشنای پوچی کلمات
. شاه و گدا و سائل و وزیر
. دیگر میان شما فاصله نیست !! [تعجب]
. دیگر قفس نماد اسارت و زنجیر برای بند نیست !! [تعجب]
. من شاعر درد های خویشم
. و شعرهایم حکایت پوچی کلمات !
. دیگر برادریم و برابریم !!
. دیگر درد تو را من فریاد می کنم
. و پیراهن ما از عطر شادی اوست
. دیگر . . . ؟
. من شاعر دردهای خویشم
. و این وحشی ترین ترانه عاشقانه را [تعجب]
. در جویبار لحظه های عشق
. برای تو سرودم
. گفتی . . دور ترین ماهی به تو در دریا
. کمترین فاصله میان من و توست !! . . . [گریه]
. .
درود خدمت شما بزرگوار
چقده آخرش غمناک بود...
. با بهترین درودهایم .
. یکبار کسی که زیاد هم ناشنوا نبود . برایم درد دل می کرد . و چه غمگینانه
. که نمی شنود و البته در پی درمان است و گویا دکتری به او قول داده
. که با سمعک جدید . او بطور کامل خواهد شنید و از این بابت شادمان بود
. نمیدانم چرا در نگاهش نوعی التماس را می دیدم . گویی من می توانم
. شنوایی اش را به او بر گردانم . و چقدر تحت تاثیر قرار گرفتم .
. و چند روزی همه ی افکارم آن شخص و نگاهش بود . تا این سروده
. خلق شد . با امید به سلامتی تمامی آن ها که از نعمت شنیدن محرومند
. من از زلال غم آلود مهتاب
. از دشت بیکران سکوت
. آیا . . به روشنی خواهم رسید ؟؟
. شب در حصارهای بلند سنگی خشم
. در عمیق خویش
. به بندم کشیده است !
. دورم ز مهربانی روزهای خوب
. نشنیده ام صدای گرم نوازشی
. نشنیده ام خنده های لطیف آفتاب
. با من نگفته است
. هیچکس
. آن لذتی که در شنیدن صداست
. اینک دریده خنجر روزهای خوش
. آن پرده های ضخیم شب
. من در زلال چشمه خورشید تکثیر می شوم . . [گل][گل]
. این سروده را یکی از بهترین کارهایم میدانم . تقدیم شما . . [گل][گل]
. .
سلاااااااااااااااااام










بسیاااااااااااااااار بسیااااااااااااااار زیبا ، مرسی از محبتتون
. با بهترین درودهایم .


. در مجموعه ( من غزل مرتکب شدم ) اشعار کوتاهی هم نوشته ام
. که بیشتر از / فُرم / به محتوا . نظر داشتم . بعنوان مثال .
. در قیل و قال فروشنگان دوره گرد
. این کوچ کرده های اسیر
. قلبم فشرده می شود
. هوای شهر سخت آلودست !!! . [تعجب]
. .
. . کمی پای درس بهار بنشینیم
. .
با بهترین سلام هایم



بسیار عالی
کمی پای درس بهار بنشینیم