سلام به شما دوستان خوبم ، به وبلاگ آبجی صبا ( وب خودتون ) خوش اومدین .
درباره من
سلام میکنم حضور محترم شما دوستان خوبم . وقتتون به خیر و شادی . ان شاالله سعی میکنم مطالبی که به نظرم قشنگ میاد رو داخل وب، واسه شما دوستان گلم قرار بدم :) ..................................
آرزو دارم ناخواسته به دست آورید، آنچه را که بی صدا از قلبتان گذر کرده است و آنگاه شگفت زده با خود بیندیشید ...............
کسی برایم دعا کرده بود ؟ :)
ادامه...
سلام دوست خوبم
برا این تصاویر مقیاس سنجش ندارم یعنی فک نکنم مقیاس داشته باشه
با این میشه ضریب هوشی تقریبی رو زد
اگه کامل گفته باشی خب یقینا ضریب هوشی بالائی داری
اینا بیشتر برا افراد کم سن انجام میشه تا حدودا بشه حدس زد در چه حدی هس
اما خب جالبه و خوبه ادم یکم ذهنش رو به تکاپو بندازه
پرنده ها به حال ما غبطه خواهند خورد ؛
روزی که بی بال پرواز کنیم ...
بسیااااااااااار زیبا ، باران جان
دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم
به دریا می زدم در باد و آتش خانه می کردم
چه می شد آه ای موسای من، من هم شبان بودم
تمام روز و شب زلف خدا را شانه می کردم
نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم
اگر می شد همه محراب را میخانه می کردم
اگر می شد به افسانه شبی رنگ حقیقت زد
حقیقت را اگر می شد شبی افسانه می کردم
چه مستی ها که هر شب در سر شوریده می افتاد
چه بازی ها که هر شب با دل دیوانه می کردم
بسیااااااااااااااار بسیاااااااااااااااااار زیبا بود . مرسی
سلام دوست خوبم
برا این تصاویر مقیاس سنجش ندارم یعنی فک نکنم مقیاس داشته باشه
با این میشه ضریب هوشی تقریبی رو زد
اگه کامل گفته باشی خب یقینا ضریب هوشی بالائی داری
اینا بیشتر برا افراد کم سن انجام میشه تا حدودا بشه حدس زد در چه حدی هس
اما خب جالبه و خوبه ادم یکم ذهنش رو به تکاپو بندازه
سلام
آره به نظرم خیلی جالب بود ، مرسی
سلام صبا خانم عزیز
تو این وبم یه مطلب گذاشتم ببین هوشت چه حد هس
یکم سخته
سلام به شما . چشم ، الآن میام
گفتم از زشتی گفتارِ بدم ، گفت : “بیا”
از سیه کاری رفتار بدم ، گفت : “بیا”
گفتم از غفلت دل ، از هوسم ، از نفسم
صاحب آن همه کردارِ بدم ، گفت : “بیا”
گفتم از سرکشیم ، سینه سپر ، داد زدم
نیستم خسته دل از کار بدم ، گفت : “بیا”
گفتم از دوست گریزانم و در خود غرقم
دائما در پی پندار بدم ، گفت : “بیا”
گفتم از گوهر ذکر تو ندارم بهره
غوطه ور مانده در افکار بدم ، گفت : “بیا”
گفتم ای چشمه ی خوبی ، سحری چشم گشا
نگر اعمال شرر بار بدم ، گفت : “بیا”
گفتم ای صاحب این سفره که خوبان جمعند
گفته بودی که خریدار بِدم ، گفت : “بیا”
گفتم آینه شیطان شده بودم عمری
خسته از دست همین یار بدم ، گفت : “بیا”
گفتم خدا ز دست دل من رنجیده
من همان عبد گنهکار بدم ، گفت : “بیا”
مرسی . بسیاااااااااااااااااااااار زیبا بود ، ممنونم .
زندگی و دنیا کوچکتر از اونیه که بخوایم دوس داشتن و محبت کردن رو به فردا موکول کنیم
دقیقا"