باز کن پنچره را من تو را خواهم برد
به سر رود خروشان حیات
آب این رود به سرچشمه نمی گردد باز
بهتر آن است که غفلت نکنیم از آغاز
.
.
.
... ...و ... ...
خانه ای میسازیم در بلندای بهار
بر درخت احساس، روی گلبرگ گل نسترنی که از آن عشق خدا می روید
از احساس گل سرخ مدد می گیریم ...
سلااام آپم گلی
سلام عزیزم . چشم الآن میام
سلام صبا جون. خوبی گلم؟
ممنونم از حضورت در وبم.
باعث افتخارمه که با وب شما اشنا شدم.
با افتخار لینکتون کردم
سلام سایگل جان . ممنون عزیزم ، به لطف شما گلم شما خوب هستین؟ خواهش میکنم خانمم ، مرسی ، همچنین عزیزدلمممنون منم همینطور گلم
گه از عشق میشه قصه نوشت
میشه از عشق تو گفت
میشه با ستاره های چشم تو
مغرب نو مشرق نو برپا کرد
میشه از برق نگات
خورشید و خاکستر کرد
میشه از گندمیای سر زلفت
یه عالم شعر نوشت
آره
از عشق تو دیوونگی هم عالمیه
ممنون عزیزم واسه این همه کامنتهای قشگتون
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغـــاز عالــم تو را دوست دارم
چه شب ها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم ؛ تـــــو را دوست دارم
نه خطی ، نه خالی ! نه خواب و خیالی !
من ای حس مبهــــم تــــو را دوست دارم
سلامی صمیمی تر از غـم ندیدم
به اندازه ی غم تو را دوست دارم
بیــــا تا صدا از دل سنگ خیــــزد
بگوییم با هم : تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد همـــآواز با ما :
خیلیییییییییی قشنگ بود . مرسی عزیزدلم
کـــجـــــــای ایـــن دنـــیـــــــا
پـــشـــت کـــدامـــــیـــن پـــــــنـــجــــــــــــ ره
مـــی تـــوان ایـــستـــــاد
و
بـــه تـــــــو فـــــــکر نـــــــکـــرد؟!
در این مخالف آبادِ بی انتها
برای بغضِ خاموشت
شانه ای پر یقین آورده ام
خاصیتِ دل همین است
باران هر دو سوی پنجره اش می بارد . .
نیکی فیروزکوهی
مرسی عزیزم . بسیااااااااار زیبا
سلام علیکم ، میخوام بگم اگه دوست داری به وبلاگم سر بزن ، موفق باشید ، خداحافظ
این آدرس وبلاگم :
islamgod.loxblog.com
و علیکم سلام . چشم . ان شاالله ... ممنون ، همچنین ، خدا نگهدار شما ...
سلام مرسی اومدین
بازم بیاین خوشحال میشم
وااااااای چه همه لینک ! منم لینک می کنین؟؟
سلام . خواهش میکنم نگان جان ، چشم ، حتما" ...
سلام
وبلاگتون واقعا عالیه
ممنون میشم به منم سر بزنید
سلام . تشکر ، نظر لطف شماست
نگاهتون عالی هستش ، چشم . حتما"...
سلام .. خوبین ؟
واقعا شعر قشنگی بود
چقدر از خوندنش احساس آرامش بهم دست داد
سلام ... ممنونم ، به لطف شما
مرسی
خداروشکر ، خوشحالم اینطور بوده
اقیانوس
هر چند پهناور است
پایانی دارد
قطره
هر چند کوچک است
آغازی دارد ...
مرسی . زیبا بود ...
الهی :
اگر می آزمایی ،،، توان تحمل و صبر مرا زیاد کن
اگر می آموزی ،،، ادراکم را وسعت بده
اگر می بخشایی ،،، ظرفیتم را افزایش بده
اگر می ستانی ،،، گوهر کمالم را ارزونی کن
اگر می رهانی ...... خدایا
حتی لحظه ای مرا به حال خود رها مکن که نیاز
نیازمندان را تنها تو پاسخگویی که بی نیاز از هر نیازی ...
الهی آمین یا رب العالمین
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
و اندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست
گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت
در نمیگیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست
خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت
خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم
کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت
گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن
شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت
وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر
ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت
چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت
شیوه جنات تجری تحتها الانهار داشت
"حافظ"
مرسی ، زیبا بود ....
تنهایی
برف نیست که بنشیند و آب شود ...!!
باران نیست که
به شیشه دلت بزند و اندوهت را ببرد ...!!
تنهایی درخت است ...!!!!
ریشه می دواند در جانت ...!
قد میکشد در خیالت ...!!
بهار گل میدهد به دلتنگی ...!!
تابستان کلافگی هایت میوه میشود ...
پاییز می ریزد به دیوانگی ...
و زمستان به مرگ می کشاندت ...!
و تو ...
چهار فصلت را هوای پریشانی می گیری
و اکسیژن بی تابی پس میدهی ...
دستانت همیشه گشوده ست ...!!
شایددرآغوش بگیردت ...!!
فصل پنجمی به نام
عشق ...!!!.
سلام .
با پُست گذشت سال بروزم .
ممنون می شوم که تشریف بیآورید و نظر زیبایتان را بگویید ...
سلام . یک دنیا سپاس از حضور گرم و کامنتهای زیبای شما ، چشم ، حتما" ،این نظر لطف شماست...
گاهی انسان می تواند تصور کند
اگر بال می داشت چه می کرد
ولی آنچه او در نظر مجسم می کند
همانی نیست که پرنده ای در حال پرواز احساس می کند
"جان اشتاین بک"
مرسی سحر جان از حضور قشنگت
سلام عالی بود
راستی آپم
سلااااااااام آبجی گلم ، مرسی عزیزم . چشم الآن میام
یک پنجره برای دیدن
یک پنجره برای شنیدن
یک پنجره که مثل حلقه ی چاهی
در انتهای خود به قلب زمین می رسد
و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنگ
یک پنجره که دست های کوچک تنهایی را
از بخشش شبانه ی عطر ستاره های کریم
سرشار می کند
و می شود از آنجا
خورشید را به غربت گل های شمعدانی مهمان کرد
یک پنجره برای من کافیست ...
خییییییییییییییییلی قشنگ بود . مرسی ...
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آنست که مجنون باشی
نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مکن
ورنه چون بنگری از دایره بیرون باشی
بسیااااار زیبا ، ممنون ...