-
داستان آموزنده 2 ، میخ و دیوار
چهارشنبه 23 مرداد 1392 17:19
پسر بچه ای بود که اخلاق خوبی نداشت و همه اطرافیان از این رفتار او خسته شده بودند ، روزی پدرش او را صدا کرد وگفت پسرم دلم می خواهد کاری برایم انجام دهی ، پسر گفت باشه ، پدر او را به اتاقی برد و جعبه میخی به دستش داد و گفت پسرم از تو می خواهم که هر بار که عصبانی شدی میخی بر روی این دیوار بکوبی . روز اول پسر بچه 37 میخ...
-
خاطره ای خوش باشید :)
چهارشنبه 23 مرداد 1392 17:01
-
عملکرد تحسین برانگیز لورا در برابر روبرت بی وفا
چهارشنبه 23 مرداد 1392 16:52
دختر جوانی از مکزیک برای یک مأموریت اداری چند ماهه ، به آرژانتین منتقل می شود ، پس از دو ماه ، نامه ای از نامزد مکزیکی خود ، دریافت می کند با این مضمون : " لورای عزیز ، متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم من را ببخش و عکسی که به تو داده بودم را برایم پس بفرست ." دختر جوان رنجیده خاطر...
-
خدا گوید ...
سهشنبه 22 مرداد 1392 13:47
خدا گوید تو ای زیباتر از خورشید زیبایم تو ای والا ترین مهمان دنیایم بدان آغوش من باز است شروع کن؛ یک قدم با تو تمام گام های مانده ات با من
-
داستان آموزنده 1
سهشنبه 22 مرداد 1392 13:33
مرد در حال تمیز کردن اتومبیل تازه خود بود که متوجه شد پسر ۵ ساله اش تکه سنگی برداشته و بر وری ماشین خط می اندازد. مرد با عصبانیت دست کودک را گرفت و چندین مرتبه ضربات محکمی بر دستان کودک زد بدون اینکه متوجه آچاری که در دستش بود شود در بیمارستان کودک به دلیل شکستگی های فراوان انگشتان دست خود را از دست داد . وقتی کودک...
-
در نوبتی دوباره دلت را مرور کن ...
سهشنبه 22 مرداد 1392 12:45
در نوبتی دوباره دلت را مرور کن از غم به هر بهانه ی ممکن عبور کن گیرم تمام راه تو مسدود شد ، بگرد یک آسمان تازه و یک جاده جور کن
-
محبت و ادب
دوشنبه 21 مرداد 1392 10:17
-
هرچه خدا بخواهد .......
دوشنبه 21 مرداد 1392 10:11
سالهای بسیار دور پادشاهی زندگی میکرد که وزیری داشت. وزیر همواره میگفت: هر اتفاقی که رخ میدهد به صلاح ماست. روزی پادشاه برای پوست کندن میوه کارد تیزی طلب کرد اما در حین بریدن میوه انگشتش را برید، وزیر که در آنجا بود گفت: نگران نباشید تمام چیزهایی که رخ میدهد در جهت خیر و صلاح شماست! پادشاه از این سخن وزیر برآشفت و...
-
زیباترین عکس ...
یکشنبه 20 مرداد 1392 10:25
زیباترین عکس ها در اتاق های تاریک ظاهر می شوند؛ پس هر موقع در قسمتی تاریک از زندگی قرار گرفتی، بدان که خدا می خواهد تصویری زیبا از تو بسازد.
-
واقعا" یاد کتابهای زیبای دوران دبستانمون به خیر :)
یکشنبه 20 مرداد 1392 10:09
-
45 دستور العمل شگفت انگیز برای زندگی ...
شنبه 19 مرداد 1392 16:38
۱٫ همیشه به مردم بیش از انتظاراتشان ببخشید و اینکار را با روی خوش انجام دهید. ۲٫ شعر مورد علاقه تان را از بر کنید. ۳٫ هر آنچه که می شنوید را باور نکنید، همه دارایی تان را خرج نکنید و هر چقدر که می خواهید نخوابید. ۴٫ وقتی به کسی میگویید “دوستت دارم” واقعاً داشته باشید. ۵٫ وقتی میگویید “متاسفم”، در چشم طرف مقابل نگاه...
-
زندگی یک نعمت است ....
شنبه 19 مرداد 1392 16:27
در سیستم آموزشی ما از همان کودکی به ما آموخته اند که رمز خوشبختی "موفقیت" است نه "شاد" بودن! امروز به این جمله «جان لنون» برخوردم که شرح حال ماست. شما چه فکر میکنید؟ " ...... زمانی که به مدرسه رفتم از من پرسیدند: که وقتی بزرگ شدی میخواهی چه کاره بشوی. من پاسخ دادم "خوشحال." آنها به...
-
طاعاتتون قبول درگاه حق تعالی . پیشاپیش عیدتون مبارک :)
پنجشنبه 17 مرداد 1392 13:51
-
بهترین مکان ...
پنجشنبه 17 مرداد 1392 12:50
ارزشمندترین مکانهایی که در دنیا میتوان حضور داشت : در فکر کسی ... در دعای کسی و در قلب کسی ... مانا باشید.
-
اعتماد
پنجشنبه 17 مرداد 1392 12:44
-
حسرت واسه داشته هایی که یه روز متوجه میشیم قدرشونو ندونستیم
پنجشنبه 17 مرداد 1392 12:37
بعضی وقتا آدما الماسی تو دست دارند بعد چشمشون به یه گردو می افته دولا میشن تا گردو رو بردارن الماسه میفته تو شیب زمین قل می خوره و توعمق چاهی فرو میره میدونی چی میمونه؟ یه آدم .... یه دهن باز، یه گردوی پوک و یه دنیا حسرت...........
-
* دوستت دارم *
پنجشنبه 17 مرداد 1392 12:33
زن و شوهر جوانی سوار بر موتور سیکلت در دل شب می راندند. آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند... زن جوان: یواش تر برو، من می ترسم. مرد جوان: نه، این جوری خیلی بهتره! زن جوان: عزیزم خواهش میکنم، من خیلی می ترسم. مرد جوان: خوب، اول باید بگی دوستم داری. زن جوان: دوستت دارم؛ حالا می شه یواش تر برونی؟ مرد جوان: مرا محکم...
-
لبخند را فراموش نکنید :)
پنجشنبه 17 مرداد 1392 12:27
دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می رفت و برمی گشت . با این که آن روز صبح،هوا زیاد خوب نبود وآسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمول همیشه ،پیاده به سوی مدرسه راه افتاد . بعد از ظهر که شد،هوا رو به وخامت گذاشت وتوفان و رعد وبرق شدیدی در گرفت. مادر کودت نگران شده بود که مبادا دخترش در راه بازگشت ،از توفان بترسد یا این...
-
یک تصویر خنده دار :)
پنجشنبه 17 مرداد 1392 11:04
-
خانه تکانی دل ...
پنجشنبه 17 مرداد 1392 10:48
غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن دلت را بتکان اشتباههایت وقتی افتاد روی زمین بگذار همانجا بماند فقط از لا به لای اشتباه هایت، یک تجربه را بیرون بکش قاب کن و بزن به دیوار دلت ... دلت را محکم تر اگر بتکانی تمام کینه هایت هم می ریزد و تمام آن غم های بزرگ و همه حسرت ها و آرزوهایت حالا آرام تر، آرام تر بتکان تا...
-
* خدای مهربانی ها *
پنجشنبه 10 مرداد 1392 12:49
منم زیبا ... که زیبا بنده ام را دوست دارم تو بگشا گوش دل ... پروردگارت با تو می گوید تو را در بیکران دنیای تنهایان ، رهایت من نخواهم کرد رها کن غیر من را ، آشتی کن با خدای خود تو غیر از من چه می جویی ؟ تو با هر کس به غیر از من چه می گویی ؟ تو راه بندگی طی کن عزیز من ؛ خدایی خوب می دانم تو دعوت کن مرا با خود به اشکی ،...
-
چه جالب :)
پنجشنبه 10 مرداد 1392 12:31
-
تقدیم به همه ی شما دوستان خوبم
چهارشنبه 9 مرداد 1392 10:18
-
آرامش ...
چهارشنبه 9 مرداد 1392 10:16
آرامش چیست؟ نگاه به گذشته و شکر خدا . نگاه به آینده و اعتماد به خدا . نگاه به اطراف و جستجوی خدا . نگاه به درون و دیدن خدا . ” لحظه هایتان سرشار از بوی خدا ”
-
سیت دوست داشتنی
چهارشنبه 9 مرداد 1392 10:14
شخصیت کارتونی بسیار دوست داشتنی مورد علاقه ام ، سیت کوچولوی خودم
-
خدا ....
چهارشنبه 9 مرداد 1392 10:11
-
*** تصویر بسیار زیبا ***
چهارشنبه 9 مرداد 1392 10:08
خدای مهربانم !
-
شعری بسیار زیبا...
چهارشنبه 22 خرداد 1392 16:21
آری تو راست میگویی ، آسمان مال من است ، پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین ، مال من است . اما سهراب تو قضاوت کن بر دل سنگ زمین جای من است ؟ من نمیدانم که چرا این مردم ، دانه های دلشان پیدا نیست ... صبر کن ای سهراب قایقت جا دارد ؟ من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم به سراغ من اگر می آیید تند و آهسته چه فرقی دارد ؟ تو به...
-
باران ...
دوشنبه 20 خرداد 1392 12:10
باز باران با ترانه ، میخورد بر بام خانه خانه ام کو ؟ خانه ات کو ؟ آن دل دیوانه ام کو ؟ روزهای کودکی کو ؟ فصل خوب سادگی کو ؟ یادت آید روز باران ! گردش یک روز دیرین ؟ پس چه شد دیگر ! کجا رفت ؟ خاطرات خوب و رنگین ! در پس آن کوی بن بست ! در دل ما آرزو هست ؟ غرق در غمهای امروز ! یاد باران رفته از یاد ، آرزوها رفته بر باد...
-
معرفی وبلاگ
شنبه 18 خرداد 1392 00:06
سلام به شما دوستان گل بازدید کننده ، تو این وبلاگ سعی میکنم مطالب و تصاویری رو که به نظرم جالب و زیبا هست رو قرار بدم ، امیدوارم واسه شما دوستان خوبم هم زیبا و جالب باشن ، اگر دوست داشتین در مورد پستها هم نظر ارزشمندتون رو بنویسین ، خوشحال میشم . *** خدایا ، آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه...